- Can you please describe to me what is your thesis about, Dr. Hapali? [!]
- Oh well, it is about making of some new sorts of computers.
- I see. Can you please be a bit more specific about it, then?
- A new paradigm based on the fundamental laws of quantum mechanics, deriving its feasibility from the wonderful quantum structure of the Hilbert space.
- So do you have to work with hardware, or is your work theoretical?
- Maybe what I do is best described as devisng logical structures.
- Oh, OK. ... [writes something on the application papers of mine, looks like she is cool with it.]
- [After a while] Should I be hopeful?
- Well, I recommended you for a visa Dr. Hapali, but you still need to wait for your background check, that takes about a month, after which you should call us to check.
- Sounds great. Thanks.
- Oh, by the way, where is the physics department?[already written clearly on the aplication forms, a catch question for sure!]
- [Hapali smiles, and gives the correct answer. Slowly packs and leaves the consulate. He is as free as a bear now.]
۶ اردیبهشت ۱۳۸۱
کنسولگری بد نبود. البته نظر شخصيم اينه که آدمای وزارت خارجه آمريکا به طور سنتی از بقيه دولتش دموگرات ترند. اما فکرشو بکنين:
۵ اردیبهشت ۱۳۸۱
میزنما! فردا میرم کنسولگری! امروز رفتم توی ايستگاه مترو به طريقه آملی چهار تا عکس گرفتم از خودم، با زمينه قرمز و پيرهن سفيد! انگار که يکی از اعضای موثر بريگاد سرخ ايتاليا! خلاصه! اين عکسا رو فردا میگذارم رو ميز کارمنده و میگم: «ويزا!»
برای اونايی که شبکشون سريعه و چيزای علمی دوست دارند اين بد نيست.
برای اونايی که شبکشون سريعه و چيزای علمی دوست دارند اين بد نيست.
۴ اردیبهشت ۱۳۸۱
هايدر كه يادتان هست؟ همان دست راستي اي كه در اتريش سر كار آمده بود و همه ترسيدند؟ حالا به اين پرسشنامه دقت كنيد و سعي كنيد ببينيد ميتوانيد با توجه به اظهارنظراتشان هيتلر ببخشيد هايدر را از تاچر، آخ باز ببخشيد، توني بلر نخست وزير انگليس از حزب كارگر را تشخيص دهيد؟ عمراً بتوانيد!
اين هم نقشهای بیبديل که توزيع آرای مناطق مختلف فرانسه را در دور اول انتخابات نشان میدهد، لطفاً توجه بفرماييد که ۷۲ درصد واجدين شرايط در انتخابات شرکت کردهاند. اين سوسياليستهای فرانسوی بدجوری خراب کردهاند.
۳ اردیبهشت ۱۳۸۱
«هوی عمو! هوی با تو ام! آره با تو! تويی که خيال میکنی که سياستمدارای به اصطلاح سوسياليست اروپا از بقيشون بهتر اند و در عمل به نفع مردم عمل میکنن. کسايی مثل اين يارو ژوسپن و اون دلقک تونی بلر و اون يکی نکبت گرهارت شرودر! اينام هيچ فرقی با نئو ليبراليستهای ديگه ندارن! فقط گفتم که بدونی و حساب کار خودتو بکنی. »
فيلم «فارنهايت ۴۵۱» که معرف حضورتان هست؟ (درش از جامعهای در آينده صحبت ميشه که توش کتاب ممنوعه ولی يه عده از مردم کتابهای مهم رو حفظ کردند و حتی در راستای اين کار هويت خودشون رو هم از دست دادن و تبديل شدن به شخصيتهای قصهها مثل آنا کارنينا يا ژان والژان.) اين فيلم رو استاد فقيد تروفو بر اساس رمان قوی آقا برادبری ساختند که گفته میشه اوجی بيش نيست (ما که هنوز نديديم، عوضش من ديشب Nutty Professor اصلی رو ديدم کار آقا جری لويس). حالا فکرشو بکنيم چه کسی پنج سال پيش حقوق اين کتاب رو بازخريد کرده که بازسازی کنه؟ «مل گيبسون»!
ديگه هم اين که گوش شيطان بزرگ کر، همين جمعه رهسپار هستيم به قنسولگری اتازونی برای اخذ رواديد سفر به ايالت ماساچوست. نه ريسکی نداره، چون پول ويزاشو کس ديگه ميده...
راستی اين هم يک نوشته عالی از آقا «گور ويدال» نويسنده بنام آمريکايی.
ديگه هم اين که گوش شيطان بزرگ کر، همين جمعه رهسپار هستيم به قنسولگری اتازونی برای اخذ رواديد سفر به ايالت ماساچوست. نه ريسکی نداره، چون پول ويزاشو کس ديگه ميده...
راستی اين هم يک نوشته عالی از آقا «گور ويدال» نويسنده بنام آمريکايی.
۲ اردیبهشت ۱۳۸۱
در کتاب ۱۹۸۴ بد ترين نوع جنايت از نظر رژيم توتاليتر حاکم در داستان همانا «جنايت فکر» میباشد. در همين راستا در همين مکان مخوفترين و کريهترين انواع اين جنايات را در همين مکان طبقهبندی میکنيم. قابل توجه جنايتکاران خبيث: به زودی خود شما را هم طبقهبندی میکنيم تا حالتان جا بيايد.
هدف وسيله را توجيه میکند.
انسانها با هم از هر نظر مساوی هستند.
اقتصادی که در آن سود بيشتری توليد شود بهتر است.
عقيده را میتوان به بيش از يک نفر تعميم داد.
جان انسانها در قبال اهداف والای انسانی بیارزش است.
علم همه چيز را توضيح میدهد.
تکنولوژی زندگی را بهتر میکند.
انسان در قبال جامعه مسئوليت دارد.
هر مسئلهای میتواند از راه عقلايی حل شود. و قس علیهذا...
۳۰ فروردین ۱۳۸۱
خوب برای ما هيچ چيز بهتر از اين نيست که ريشهيابی کنيم. مثلا بعضیها احياناً از روی نادانی انتقاد میکنند:
-«هپلی!»
-«جان هپلی؟»
-«میدونی چيزهايی که تو وبلاگت مینويسی رو فقط خودت و يه عده از دوستان نزديکت میفهمند. اين همه دوری از اجتماع تا کی؟ چرا سعی نمی کنی که با مردم ارتباط برقرار کنی؟ مگر خدای نکرده تو روشنفکر هستی؟ اصلا فکر عاقبت کارت را کردهای؟»
-«ها؟»
-«همه اين نوشتههات رو به يک پول سياه هم نمیخرند؟»
-«اول از همه بگذار نظرم رو در مورد خودت روشن کنم. تو لجنی هستی که گرمترين و کثيفترين مرداب دنيا هم به زحمت اونو در خودش پرورش بده! تو در عين حال سگ کثيف و آلودهای هستی که وجودت به صاحب بزدل و بیرحمت بستگی داره که از صدقه سر ميليونها بیخانمان و فقير و بیسواد در سراسر دنيا زندگی میکنه و براش هيچ اهميتی نداره که کسی به اون بدبختا اهميت بده! حالا که اون روی سگ منو بالا آوردی بگذار اضافه کنم که اميدوارم که هر چه زودتر تلف شی تا اين زمين پاک از وجود منحوست فارغ بشه! اگر هم فکر میکنی که من اينجا مینويسم که نوالهخواری مثل تو بياد و به يک يا چند پول سياه بخردشون بايد بهت بگم که تو يک آمريکايی پست و بیسوادی! حالا هر چقدر خواستی زر بزن ببين کسی گوش میکنه يا نه؟»
-«هپلی!»
-«جان هپلی؟»
-«میدونی چيزهايی که تو وبلاگت مینويسی رو فقط خودت و يه عده از دوستان نزديکت میفهمند. اين همه دوری از اجتماع تا کی؟ چرا سعی نمی کنی که با مردم ارتباط برقرار کنی؟ مگر خدای نکرده تو روشنفکر هستی؟ اصلا فکر عاقبت کارت را کردهای؟»
-«ها؟»
-«همه اين نوشتههات رو به يک پول سياه هم نمیخرند؟»
-«اول از همه بگذار نظرم رو در مورد خودت روشن کنم. تو لجنی هستی که گرمترين و کثيفترين مرداب دنيا هم به زحمت اونو در خودش پرورش بده! تو در عين حال سگ کثيف و آلودهای هستی که وجودت به صاحب بزدل و بیرحمت بستگی داره که از صدقه سر ميليونها بیخانمان و فقير و بیسواد در سراسر دنيا زندگی میکنه و براش هيچ اهميتی نداره که کسی به اون بدبختا اهميت بده! حالا که اون روی سگ منو بالا آوردی بگذار اضافه کنم که اميدوارم که هر چه زودتر تلف شی تا اين زمين پاک از وجود منحوست فارغ بشه! اگر هم فکر میکنی که من اينجا مینويسم که نوالهخواری مثل تو بياد و به يک يا چند پول سياه بخردشون بايد بهت بگم که تو يک آمريکايی پست و بیسوادی! حالا هر چقدر خواستی زر بزن ببين کسی گوش میکنه يا نه؟»
۲۷ فروردین ۱۳۸۱
آهاي مردم! براي آخرين بار ميگويم، اگر دسترسي آسان به اينترنت داربد چرا آخريم نسخه browserها را نميگيريد؟ يعني Internet Explorer 6.0 يا Mozilla 0.9.9 ؟ باور كنيد بهتر ميشود! چرا قكر ميكنيد كه تكنولوژي بد است؟ مگر خودتان تكنولوژي نداريد؟ اصلا مگر اوضاع ما با مردم هزار سال پيش چه فرقي ميكند؟ مگر نه اين كه تازه آنها از ما خوشحالتر هم بودند؟ حالا هي بزنيد توي سر تكنولوژي و آن را درك نكنيد تا ببينيد پس فردا چه حالي از همه ما بگيرد! اصلا فكر كرديد چرا هيچ حيات هوشمندي جز انسان وجود ندارد ( البته غير از دولفينها) چون همين تكنولوژي ناكارشان كرده!
۲۶ فروردین ۱۳۸۱
يك شعر:
Shame
As he passed
Looking down to the remnants of a world
Once strong, now ruined
In a fury of plaster and steel,
That he simply ignored
As he passed
Through an ancient jungle
Elemental as life, as they said
This time with eyes and ears wide open
He listened and looked
As if there were signs
Out there to be perceived
But none could he make
Except the ones his heart made.
As he passed
He came back to the house of his fathers
Deep and down in the valleys of the dead
Amidst the loneliness of glory, revenge and slavery
He saw his own image reflected
In an old bronze mask of shame
That a novice craftsman had carved.
He looked from the mask to the blue sky
And he passed.
۲۵ فروردین ۱۳۸۱
هيچ چيزي بهتر از «ضد كودتا» نيست. اميدوارم كه اين بوزينه ها درس عبرت بگيرند! بعضي آروغها بي صدا هستند.
۲۴ فروردین ۱۳۸۱
لحن ديروز خيلي شعاري بود نه؟ بد نيست يک کم هم شعار بشنويم. امروز هم نشد که عکس جديد بگذارم!
سامول بکت وقتي جوون بوده در پاريس، يک بار صبح زود يک گدا ازش پول ميخواد که وقتي با اشاره دست ردش ميکنه، يک چاقو وسط دنده هاي سينش جا ميگذاره. وقتي بکت از بيمارستان مرخص ميشه ميره زندان و از يارو ميپرسه که حالا چرا اين کارو کردي؟ يارو به فرانسه يه چيزي ميگه که ميشه: «والا نميدونم واقعاً چرا!» بکت بعدا ميفهمه که تمام کارهاي بشر دليلشون همينه!
سامول بکت وقتي جوون بوده در پاريس، يک بار صبح زود يک گدا ازش پول ميخواد که وقتي با اشاره دست ردش ميکنه، يک چاقو وسط دنده هاي سينش جا ميگذاره. وقتي بکت از بيمارستان مرخص ميشه ميره زندان و از يارو ميپرسه که حالا چرا اين کارو کردي؟ يارو به فرانسه يه چيزي ميگه که ميشه: «والا نميدونم واقعاً چرا!» بکت بعدا ميفهمه که تمام کارهاي بشر دليلشون همينه!
«ما بايد منتظر باشيم!»
«منتظر کي؟»
«منتظر گودو!»
«ها!»
۲۳ فروردین ۱۳۸۱
«آی آدمها!»
«يک نفر در آب دارد بيهوده میکند جان قربان»
اگر عمليات «شهادتطلبانه» بتواند نيروهای حافظ صلح سازمان ملل را به فلسطين بکشاند، به نظر حقير، بیهوده نبوده اند. حالا شما هر چقدر میخواهيد بگوييد که اين سادهانديشی است و غيره! فلسطين ساده انديشی است. افغانستان ساده انديشی است. يوگوسلاوی سادهانديشی است. سومالی سادهانديشی است. چياپاس سادهانديشی است. کلمبياسادهانديشی است. بیخانمانهاسادهانديشی است. سرخپوستهاسادهانديشی است. کامبوج سادهانديشی است.
فرمانده دوم مارکوس، رهبر «ارتش ملی آزاديبخش زاپاتيستا»(EZLN) در سخنانی که در آنارشيست انترناسيونال دوم ۱۹۹۹، در روستای رئاليداد استان چياپاس، گردهمايی پنجاه گروه شورشی از سراسر دنيا مبارزه بر عليه نئوليبراليسم را چنين تعريف کرد:
اگر فکر میکنيد که اينها همه خشونتطلب هستند بگويم که روش اصلی مبارزه EZLN چيزی نيست مگر اين که صدها شورشی غير مسلح به پادگانهای نظامی حمله میکنند و باسردادن فرياد و شعار و کلمات آبروبر، سربازان را شرمنده میکنند تا اين که به آنها بپيوندند و اين چيزیاست که خودشان میگويند: neo-zapatismo. نکته ديگر آنکه EZLN درست هنگام امضای قرارداد NAFTA اعلام وجود کرد. NAFTA هم همان پيمانی است مه پارسال به FTAA تبديل شد يعنی قرارداد تجارت آزاد و بدون مرز قاره آمريکا که به نظر حقير پس از ۲۰ شهريور گند خورده به آن!
مرگ بر نئوليبراليسم و سگهای کثيفی که از آن نفع میبرند!
البته من جزو مريدانش نيستم ولی چامسکی اخيرا تحليل تازهای از اوضاع خاورميانه داده است.
«يک نفر در آب دارد بيهوده میکند جان قربان»
اگر عمليات «شهادتطلبانه» بتواند نيروهای حافظ صلح سازمان ملل را به فلسطين بکشاند، به نظر حقير، بیهوده نبوده اند. حالا شما هر چقدر میخواهيد بگوييد که اين سادهانديشی است و غيره! فلسطين ساده انديشی است. افغانستان ساده انديشی است. يوگوسلاوی سادهانديشی است. سومالی سادهانديشی است. چياپاس سادهانديشی است. کلمبياسادهانديشی است. بیخانمانهاسادهانديشی است. سرخپوستهاسادهانديشی است. کامبوج سادهانديشی است.
فرمانده دوم مارکوس، رهبر «ارتش ملی آزاديبخش زاپاتيستا»(EZLN) در سخنانی که در آنارشيست انترناسيونال دوم ۱۹۹۹، در روستای رئاليداد استان چياپاس، گردهمايی پنجاه گروه شورشی از سراسر دنيا مبارزه بر عليه نئوليبراليسم را چنين تعريف کرد:
باشد که شبکهای شويم از صداهايی که در برابر جنگهای تحميل شده از سوی قدرت مقاومت بکنند. شبکه ای از صداها که نه فقط صحبت کنند بلکه مبارزه کنند و بجنگند برای انسانيت و بر ضد نئو ليبراليسم. شبکه ای که بر ضد مرگی که قدرت حاکم به ما وعده داده قيام میکند.
اگر فکر میکنيد که اينها همه خشونتطلب هستند بگويم که روش اصلی مبارزه EZLN چيزی نيست مگر اين که صدها شورشی غير مسلح به پادگانهای نظامی حمله میکنند و باسردادن فرياد و شعار و کلمات آبروبر، سربازان را شرمنده میکنند تا اين که به آنها بپيوندند و اين چيزیاست که خودشان میگويند: neo-zapatismo. نکته ديگر آنکه EZLN درست هنگام امضای قرارداد NAFTA اعلام وجود کرد. NAFTA هم همان پيمانی است مه پارسال به FTAA تبديل شد يعنی قرارداد تجارت آزاد و بدون مرز قاره آمريکا که به نظر حقير پس از ۲۰ شهريور گند خورده به آن!
مرگ بر نئوليبراليسم و سگهای کثيفی که از آن نفع میبرند!
البته من جزو مريدانش نيستم ولی چامسکی اخيرا تحليل تازهای از اوضاع خاورميانه داده است.
۲۲ فروردین ۱۳۸۱
امروز روز شانس من بود! شروع کردهام به مصرف معادل ۳۰۰ دلار بُن کتاب از کتابفروشی دانشگاه که اخيراً برنده شدهام! امروز با آنها به پيشنهاد دوستم اينها رو خريدم:
۱) يک فقره CD از گروه موسوم به Nirvana به نام Unplugged
۲) يک بسته ۱۲تايی CD-R از نوع SONY
۳) کتاب به نام A History of God نوشته Karen Armstrong
۴) يک فقره CD با نام REMIXED از آثار Sara McLachlan
تازه بعد سر راه يك پنی از دستم افتاد كه گذاشتم بماند چون اگر ولش كنی شانس ميآورد بعد توي رستوران مالزيايی به دوست ديگرمان برخورديم كه ما رو مهمون كرد (شانس!) و بعد دوباره توی راه برگشتن يك سكه ديگر (ايضا پنی) برخوردم كه آن رل هم برداشتم چون شانس می آورد! حالا منتظر خوش شانسی بعدی نشستم!
راستی يک ليست در آمده از کتابهايی که دانشجوها(ی آمريکايی) خوب است بخوانند، از پرتغال کوکی گرفته تا صد سال تنهايی، اما نکته همان بس که در اين ليست «بوف کور» آقا هدايت هم موجود است. به دوستان پيشنهاد میکنم نظراتشان در مورد اين کتاب را رديف بفرستند تا استفاده کنيم!
۱) يک فقره CD از گروه موسوم به Nirvana به نام Unplugged
۲) يک بسته ۱۲تايی CD-R از نوع SONY
۳) کتاب به نام A History of God نوشته Karen Armstrong
۴) يک فقره CD با نام REMIXED از آثار Sara McLachlan
تازه بعد سر راه يك پنی از دستم افتاد كه گذاشتم بماند چون اگر ولش كنی شانس ميآورد بعد توي رستوران مالزيايی به دوست ديگرمان برخورديم كه ما رو مهمون كرد (شانس!) و بعد دوباره توی راه برگشتن يك سكه ديگر (ايضا پنی) برخوردم كه آن رل هم برداشتم چون شانس می آورد! حالا منتظر خوش شانسی بعدی نشستم!
راستی يک ليست در آمده از کتابهايی که دانشجوها(ی آمريکايی) خوب است بخوانند، از پرتغال کوکی گرفته تا صد سال تنهايی، اما نکته همان بس که در اين ليست «بوف کور» آقا هدايت هم موجود است. به دوستان پيشنهاد میکنم نظراتشان در مورد اين کتاب را رديف بفرستند تا استفاده کنيم!
۲۰ فروردین ۱۳۸۱
تا اونجايی که من میدونم اگر به اين که «حقيقت مستقل از من و شما وجود داره» معتقد باشيد راهی به جز قبول خدا نداريد، البته ممکنه خدای مورد نظر همون خدای هميشگی نباشه....
ديگه هم اينکه اگر به اين که «حقيقت مستقل از من و شما وجود داره» معتقد نباشيد هم باز میتونيد به خدا معتقد باشيد، اما باز خدای شما لزوماً همون خدای هميشگی نمیشه! حالا از ما گفتن!
ديگه هم اينکه اگر به اين که «حقيقت مستقل از من و شما وجود داره» معتقد نباشيد هم باز میتونيد به خدا معتقد باشيد، اما باز خدای شما لزوماً همون خدای هميشگی نمیشه! حالا از ما گفتن!
۱۹ فروردین ۱۳۸۱
اين هم گفتگويی است بسيار متين مابين استاد گونتر گراس نويسنده زبردست آلمانی با پير بورديو که پدربزرگ فقيد چپیهای معلوم الحال فرانسوی است.
برای آنها که نشناسند گونتر نويسنده «طبل حلبی»، «موش»، «قرن من» و کتابهای ديگری است که همگی به بدترين وجه ممکن به فارسی ترجمه شدهاند. بورديو هم بهحق ادامه دهنده راه کسانی چون زولا و سارتر بود.
اين ديگری هم رساله ايست در رثای سوسياليسم.
راستی اين هم يک مصاحبه بامزه با آقا استيون هاوکينگ به بهانه کتاب جديدش Universe in a Nutshell.
امروز زياد حال تحليل ندارم، مغزم اعتصاب کردهاست. فقط يک توصيه کوچيک به مردم: «از غلط املايی تا حد امکان اجتناب کنيد!»
برای آنها که نشناسند گونتر نويسنده «طبل حلبی»، «موش»، «قرن من» و کتابهای ديگری است که همگی به بدترين وجه ممکن به فارسی ترجمه شدهاند. بورديو هم بهحق ادامه دهنده راه کسانی چون زولا و سارتر بود.
اين ديگری هم رساله ايست در رثای سوسياليسم.
راستی اين هم يک مصاحبه بامزه با آقا استيون هاوکينگ به بهانه کتاب جديدش Universe in a Nutshell.
امروز زياد حال تحليل ندارم، مغزم اعتصاب کردهاست. فقط يک توصيه کوچيک به مردم: «از غلط املايی تا حد امکان اجتناب کنيد!»
۱۷ فروردین ۱۳۸۱
۱۶ فروردین ۱۳۸۱
اين نتايج يک نظرسنجی اخير در فلسطين است به نقل از NOW Magazine كه يك هفته نامه مترقي/دست چپي در تورنتو كانادا است:
۴۵ درصد از مردم عقيده دارند که حکومت خودگردان فلسطين خوب عمل میکند.
۶۰ درصد فلسطينیها اگر عرفات آتشبس اعلام کند آن را گردن مینهند.
۷۱ درصد خواستار بازگشت فوری به مذاکرات هستند.
۶۶ درصد از موسسات مشترک اسرائيلی/فلسطينی حمايت میکنند.
۸۰ درصد خواستار ادامه انتفاضه هستند.
۶۴ درصد فلسطينیها از حملات «شهادت طلبانه» حمايت میکنند.
راستی برای کمک به اينترنت اينجا کليک کنيد.
۴۵ درصد از مردم عقيده دارند که حکومت خودگردان فلسطين خوب عمل میکند.
۶۰ درصد فلسطينیها اگر عرفات آتشبس اعلام کند آن را گردن مینهند.
۷۱ درصد خواستار بازگشت فوری به مذاکرات هستند.
۶۶ درصد از موسسات مشترک اسرائيلی/فلسطينی حمايت میکنند.
۸۰ درصد خواستار ادامه انتفاضه هستند.
۶۴ درصد فلسطينیها از حملات «شهادت طلبانه» حمايت میکنند.
راستی برای کمک به اينترنت اينجا کليک کنيد.
۱۴ فروردین ۱۳۸۱
شخص بی لب در يک اظهار نظر جديد ابراز اميدواری کرده که شخص موسوم به «ياشار» در مورد تحولات خاورميانه اظهار نظر بکنند، در همين راستا هپلی و عمالش در راستای وظيفه، بخشی از نظرات شخص فوقالذکر را در همين رسانه منعکس میکنند:
با اين جمله که اسرائيل جان همکيشش به همهچيز [ترجيح] میده، مخالفم...دليله اين که [غزه] رو نميدن صرفا مذهبيه ... به خاطر قدرت يهودیهای «اولترا کانسرواتيو» و مذهبيه که (کرانه باختری) رو ارض موعود و مقدس میدونند ... و پسش نميدن... و اگر میتونستن اونجا رو از وجود کفار عرب پاک میکردند...البته اين شامل حق بازگشت به داخل محدوده ۱۹۴۸ نميشه که اون به دلايل سياسی و از ديدگاه صهيونيسم سکولار [!] معلومه که چرا سرش حاضر نيستن اندکی کوتا بيان...
[يه نفر که پدر و مادرش اسرائيلیاند بهش گفته که] اسرائيلیها حاضر شدن از همهچی بگذرند که صلح کنند... [بعد در جواب ياشار که گفته: «چی؟ از همهچيز گذشتند؟»] تقريباً از هيچ چيز نگذشتند ... ولی جامعهشون اينطور فکر میکنند... ...ولی شايد حالا سر عقل بيان....نميدونم شايد واقعاً سر عقل بيان. بعيد میدونم.
۱۲ فروردین ۱۳۸۱
خواستم اول اوضاع فلسطين را يادآوری کنيم که نخستوزير اسرائيل همهاش را علم کرده که دشمن قديميش يعنی عرفات را حذف کند. حالا هی اين عمليات انتحاری را محکوم کنيد ببينيد اگر اينها و اين کشتههای فلسطينیها نبود، اسرائيلیها تمام غزه را با شهرکهايشان غربال کرده بودند و الان هم دنيا ککش هم نمیگزيد چون همهاش مطابق قرارداد اسلو بود. اصلا شما چهکارهايد که جای آن فلسطينیها فکر میکنيد؟ مگر نمیبينيد که فلسطينی زمينش، خانهاش را بيش از جان دوست دارد و اسرائيلی هم از آن طرف جان همکيشانش را به هر چيز ديگر ترجيح میدهد؟ حالا تازه کمکم دارد اين فرمول «صلح در برابر زمين» معنی پيدا میکند. بيچاره عرفات که به هر حال قربانی میشود. از ۱۹۵۲ (که عضو اخوان المسلمين مصر شده) تا الان دارد میجنگد. شارون البنه در قصابی از او با تجربهتر است (با وجود اينکه همسن هستند) و از سال ۱۹۴۸ دارد آدم میکشد.
چند وقت پيش مقالهای از استاد بودريار در باب حملات ۲۰ شهريور به آمريکا خواندم که جدا از جالب بودن، علاقهام را به پسانوگرايی را زنده کرد. در همين راستا در يک طبقه بندی مناسب به ريشه يابی اختلافات پسانوگرايی و نوگرايی میپردازيم:
اين بحث را در آينده کامل میکنيم!
نوگرايی | پسانوگرايی |
---|---|
رمانتيسم/سمبوليسم | پاتافيزيسم/دادائيسم |
فرم | آنتیفرم |
مقصود | بازي |
طرح | تصادف |
نظام | آنارشی |
استادی/شناخت | کسالت/سکوت |
اثر تمامشده | روند، نمايش |
فاصله | مشارکت |
خلق/نهايیسازی | ساختارشکنی |
سنتز | آنتیتز |
بودن | نبودن |
تمرکز | پراکندگی |
ژانر/مرز | متن/ميانمتن |
قاموس | بيان |
انتخاب | ترکيب |
ريشه/عمق | برگ/سطح |
تفسير/قرائت | مخالفت با تفسير/قرائت نابجا |
مشخصشده | مشخصکننده |
خواندنی | نوشتنی |
روايتی/جامع | ضدروايتی/جزئی |
عارضه | اشتياق |
پارانويا(سوء ظن) | شيزوفرنيک |
منشا/علت | تمايز/ اثر |
پدر | روحالقدس |
متافيزيک | استعاره |
قطعيت | عدم قطعيت |
ماورايی | حاضر |
اين بحث را در آينده کامل میکنيم!
اشتراک در:
پستها (Atom)