۱۰ فروردین ۱۳۸۲

به نظر شما صدام چند میگیره سیبیلشو بزنه؟ میگم یه شب بریزیم سرش با تیغ سیبیلشو بزنیم و دنیا رو راحت کنیم.

۷ فروردین ۱۳۸۲

چرا آمریکا باید عراق را ول کند و به کانادا حمله کند؟


اول- کانادا غیر از مقدار معتنابهی نفت، کلی چوب و اورانیوم هم دارد.

دوم- انبوهی از مردم از زیر یوغ ملکه ستمگر بریتانیا نجات داده میشوند.

سوم- ساعت آنها با آمریکایی‌ها یکی است و دردسر خبرنگارهای CNN هم کم میشود.

چهارم - کانادا عضو ناتو است و در حمله به کانادا با آمریکا همکاری میکند.

پنجم - آبشار نیاگارا را هم مفت مفت صاحب می‌شوند.

ششم - هزینه انتقال نیرو ها صفر است چون میتوان ار پایگاههای آمریکا در کانادا استفاده می‌کنند.

۶ فروردین ۱۳۸۲

۵ فروردین ۱۳۸۲

استاد پل والری می‌فرمایند: «دو خطر بزرگ دنیا را تهدید می‌کنند: نظم و بی‌نظمی»

۴ فروردین ۱۳۸۲



وابستگی انسانی و حس خدمتگذاری‌ای که در ایدئولوژی «صنعت فرهنگ» به چشم میخورد را نمیتوان بهتر از گفتار آن مصاحبه‌شونده آمریکایی بازگو کرد که عقیده داشت تمامی مشکلات وجدانی و درگیریهای روحی ما در عصر حاضر حل میشدند اگر از از شخصیتهای مشهور سینما و موسیقی تقلید میکردیم... تاثیر اصلی صنعت فرهنگ همانا «ضد روشنگری» است که در آن روشنگری، به زعم هورکهایمر و اینجانب یعنی تسلط تکنولوژیک بر طبیعت، جای خود را به اغفال توده‌ها و پردازش وجدان آن‌ها میدهد.

از آقا تئودور آدورنو، در صنعت فرهنگ

۱ فروردین ۱۳۸۲

اگه واقعا فکر میکنید که لابد به مناسبت حلول عید باستانی نوروز باید تمام اضطراب و نگرانیهای درونیم رو بذارم کنار و بیام اینجا بنویسم: «عزیزان! سال نو همتون مبارک باشه و امیدوارم که زیر سایه توجهات مخصوص حضرتش سالی موفق و پربار داشته باشین»، غرق در اشتباهین.

۲۹ اسفند ۱۳۸۱

سامول هانتینگتون:



the West won the world not by the superiority of its ideas or values or religion but rather by its superiority in applying organized violence. Westerners often forget this fact, non-Westerners never do.


روزی بزرگ برای آزادی



On the day the wall came down

They threw the locks onto the ground

And with glasses high we raised a cry for freedom had arrived



On the day the wall came down

The ship of fools had finally run aground

Promises lit up the night like paper doves in flight



I dreamed you had left my side

No warmth, not even pride remained

And even though you needed me

It was clear that I could not do a thing for you



New life devolves day by day

As friends and neighbours turn away

And there's a change that, even with regret, cannot be undone



Now frontiers shift like desert sands

While nations wash their bloodied hands

Of loyalty, of history, in shades of grey



I woke to the sound of drums

The music played, the morning sun streamed in

I turned and I looked at you

And all but the bitter residue slipped away...slipped away


       -- David Gilmour & Polly Samson, "A Great Day for Freedom"


۲۸ اسفند ۱۳۸۱

نام آواز: « ورق را بگردان»

عنوان اصلي: Turn the Page

ژانر: رپ بیرمنگام

نام گروه:خیابانها (The Streets)

حداقل شعور لازم براي درك: ۱۵۰ (در مقياس IQ)

قسمت تاثيرگذار: لهجه انگلیسی

حالت سيستم قبل ازديدن فیلم : دم به دم بر همه دم

حالت سيستم پس از ديدن فیلم :تف به صورت مجری تلویزیون

۲۷ اسفند ۱۳۸۱

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل ...

۲۲ اسفند ۱۳۸۱

نام فیلم: سناریوی بهترین حالت



خلاصه داستان: «خود خدا با چند تن از فرشته‌های مقرب درگاهش به زمین فرود می‌آیند و ابتدا همه وسایل جنگ و کشتار را از سطح زمین پاک می‌کنند سپس با از میان برداشتن هر گونه نظام طبقاتی، جامعه توحیدی بی‌طبقه اشتراکی را پایه‌گذاری میکنند و درهمین حین اوضاع اقتصادی هم چنان خوب میشود که زمین در عرض یک هفته تبدیل به بهشت برین میشود. وقتی که همه این کارها به خوبی انجام شد، چند نایب بر حق به صورت کاملا دموکراتیک انتخاب میشوند و خدا و فرشتگان در میان تشویق حضار به عرش بر میگردند تا به کارهای روز قیامت رسیدگی کنند.»

کارگردان: جرج لوکاس

تهیه‌کننده: جرج لوکاس

فیلمنامه: هپلی

موسیقی متن: گروه تواشیح الف الموت (Megadeth)

و با هنرآفرینی خدا در نقش خودش.

۲۱ اسفند ۱۳۸۱

این بلاگر مادر به خطا نمیگذاره که من تمپلیتم رو تعویض کنم نتیجه این که هی باید این عکس مرتیکه مریلین منسون رو ببینین.

۲۰ اسفند ۱۳۸۱

اون لحظه ای رو در نظر بگیرید که بعد از یک مسافرت طولانی بالاخره به عراق میرسید و در فرودگاه بغداد جمله‌ای می‌بینید که به فارسی معنیش میشه: «به فرودگاه بین‌المللی صدام خوشامدید».

یا اون لحظه‌ای رو در نظر بگیرید که نزدیکیهای مقر سازمان سیا رانندگی میکنید و یه تابلو زده که "Central Inteligence Agency: George Bush Center of Inteligence" البته منظور همان پدر است و گرنه که اوج اسم بود.

۱۹ اسفند ۱۳۸۱

به نظر خودم هم که بخوام بگم باز هنوزم میگم اگه جنگ نشه سور میدم.