گذري:

- من يه دوستي داشتم كه دايم‌الوضو بود بعد يه روزايي كه يه غذاهاي خاصي ميخورد هر نيم ساعت بايد ميرفت وضو ميگرفت.

- من هم يه دوستي داشتم كه دايم‌النعوذ بود. اون هر يك ربع يك ربع بايد ميرفت غسل ميكرد.

ديگه چي گفته؟

... reality TV is just like porno, only with sex taken out of it, so it is something really bad

- Irvine Welsh on his new book.

فكرشو بكن! امروز فهميدم كه استادم ولوو داره! از چشم افتاد ...

خوب؟

- and marijuan does something for the sense of time?

- yes?

- It accelerates it.

- What does it do for the sense of compassion?

- It accelerates it too.

خوب؟

- I want to tell you a secret...

- aha?

- The secret life of Arabia.

- Apparently it is not a secret anymore.

يك كارخانه اي بوده در استراليا كه نزديكش مرغداري بوده و مرغهاي آن از موقعي كه كارخانه شروع به كار كرده به طور مشكوك و ناگهاني ميمردند. بعد معلوم ميشود كه كارخانه صدايي توليد ميكرده برابر فركانس تشديد جمجمه مرغها (حدود 5 هرتز) و باعث ميشده كه مغز مرغها بتركد.

اينجا دانشجوهاي فوق‌ليسانس نابينا هم دارند. اينجا يكي از وظايف معلمهاي تمرين دروس مقدماتي فيزيك حضور در يك اتاق به اسم drop in centre هست كه در آن دانشجوها مي‌آيند و هي سوال ميكنند (البته نه فقط از دروس مقدماتي) دفعه پيش كه رفتم يك دانشحوي دختر كر و لال همراه با كسي كه برايش ترجمه ميكرد (به زبان اشاره) آمدند و حدود يك ساعت طول كشيد تا برايش يك سوال را جواب بدم... اي ول به اين اراده بابا!

اينو توي نظرگاه پشتيباني تورنمنت ناواقعي 2003 (the Unreal Tournament 2003 forums)پيدا كردم:

There are only 3 kinds of people in this world; those who can count, and those who can't.

نام شخص: «گوهر رستگارزاده»

عنوان اصلي: Jewel of the Son of the Redempted

نام گروه: دانشجويان دكتري فيزيك دانشگاه به اصطلاح شريف

ژانر: ديوار سفارت

حداقل شعور لازم براي درك: 45 (در مقياس IQ)

قسمت تاثيرگذار: تغيير پوشش (outfit) در طول زمان

حالت سيستم قبل ازديدن شخص : سرحال

حالت سيسنم پس از ديدن شخص : ناتواني(impotence)

مصراع: «اگر چه دشمن در خون است ...»

- Why have you stopped blogging?

- [annoyed] I am in Montreal, stupid.

- So what?

- In this place you ask people in plain English, if the uninersity de Montreal is close to here, and they say it might be although today is a sunday.

- So what?

- And they have only old creepy macs here, PowerPC's what they're called, that don't even have the "tilde" character, and don't have the freaking fonts.

- So what?

- Get a room and leave me alone.

- Pardon moi.

- Get stuffed!

- Danse avec moi!

- Stop it or I'll call the police!

استراق سمع تلفني:

- الو؟

-بله بفرماييد.

- “يا ايتهاالنفس المطمعنه“

- نيستن ايشون.

- ببخشيد شما؟

- من “لوامه“شون هستم.

- اوه جدي؟ ببخشيد نميدونين كي برميگردن؟

- نه راستشو بخواين من هم هي بهشون گفتم كه نرين، ولي با اين “اماره“ رفتن بيرون.

- پس بفرماييد بهشون كه من زنگ زدم.

-چشم.