۱۱ فروردین ۱۳۸۵

خر من یک دو سه ... پنجهزاروسه‌سال و دوازده روزه که حموم نرفته




یکی از مسائلی که مدتهای مدیدیه که ذهن ناقص گربه من رو به خود مشغول داشته، مسئله وحدت وجوده. گربه‌ها معمولا با محافظه‌کاری این مسئله رو دور میزنند و نمیگذارند که روی زندگیشون اثر بگذاره اما گربه من یک روز که در حال مدیتیشن بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد تصویر آقا هربرت مارکوزه رو مشاهده کرد که اشتباها به عنوان یک محکوم به اعدام که از زندان ایالتی آلاباما فرار کرده از تلویزیون پخش میشد. این اشتباه تصویری حال گربه عزیز رو منقلب کرد و سخت در فکر فرو رفت. مشکل این بود که اگر هربرت مارکوزه با یک محکوم فراری اشتباه بشه، هیچ بعید نیست که گربه من هم با لویی پاستور شیمیدان شهیر فرانسوی اشتباه بشه و این دلیلی نداره جز وحدت وجود. تمامی استدلالاتی که برای گربه کردم که بهش بفهمونم که وحدت وجود اصلا چیز دیگه‌ای هست با خمیازه و خرخر عمیق گربه عزیز روبرو شد.



اما من هم چند روزه به این نتیجه رسیدم که گربه بودن بسیار ساده است و کافیه کمی اشتباه کنیم.

هیچ نظری موجود نیست: