کيومرث هم رهسپار يک طرف ديگه از دنيا شد و شايد به اين زودیها نبينيمش...
کيومرث رو اول تو مدرسه پيدا کردم، همونی که قبلا ديوونهخونه بوده الان مدرسه شده. از ما يه چند سالی بزرگتره و قدش کمکی کوچيکتر و دلش معقول بزرگتره. بعد دوباره گم شد تا دانشگاه که ديدمش...و همونجوری باحال بود... بعد دوباره اينجا پيداش کردم که شد نقطه اميدی وسط اين همه نااميدی و باز دوباره رفت تا کی دوباره پيدا بشه ...
خوب اين هم مثلا برای ثبت در تاريخ که «همه چيز درسته»!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر