مارکسيسم افيون تودههاست!
هی سعی کردم جاوی خودم را بگيرم به خاطر روز کارگر، به خاطر جورج بوش، به خاطر ايتام، به خاطر ميسکينا، به خاطر «سِد برت»...اما نشد که نشد!
اولا مارکس مرده است و تجليل از او جز بهانه دادن به يک مشت فرصتطلب ضد کمونيست نتيجهای ندارد.
دوما آن چيزی که مارکسيسم به عنوان علم و روش علمی تجليل میکند، کاملا مزخرف است وگرنه چرا کوانتوم مکانيک را قبول ندارند؟
سوما نظرات جامعهشناسی مارکس بر مبنای نظريات اقتصادی او هستند که الان در تمام نظريات نئوليبراليستی در راه له کردن ضعفای اجتماع به کار میروند و چرا مارکس نگفت که «سرمايه از بين نمیرود ولی از شکلی به شکل ديگر در میآيد»؟
تازه ريشه نظريات خوب و معقول مارکس برمیگردد به آثار دوره جوانيش که کمونيستها هر چه توانستند آنها را ضعيف نشان دادند و سانسور کردند اما اساتيد مکتب فرانکفورت از آنها چيزی پديد آوردند که خود مارکس هم به خواب نمیديد.
اما اين را هم بگويم که اين مارکس شخصا هم آدم موذیای بوده است طوری که کارل پوپر، سرکرده پليد سپاه نئوليبراليسم، درحالی که در دشنامنامه معروفش يعنی «جامعه باز و دشمنانش» (بخوانيد جامعه «سرمايهداری غربی و دشمنان خياليش») نظريات مارکس را در چاه فاضلآب نفله میکند، از خود شخص او به نيکی ياد میکند
.
همين مارکس بود که با زرنگی خاصی آنارشيستها را از انترناسيونال دوم بيرون انداخت، البته سن شما قد نمیدهد، اون موقع شما در حال خواندن مانيفست بوديد که با چيرهدستی و رنگ و لعاب از روی نوشتههای باکونين و ديگران اقتباس شده است.
در ضمن مارکش هنر را هم به چيزی نمیگرفت، مگر وسيلهای در راه تسهيل انقلاب کمونيستی.
حالا من اينها را گفتم و خيلیها با من دشمن شدند و خيلیها هم فکر میکنند که من حتما از اون التقاطیها هستم، يا اين که زبانملال مريد اون دشمن انديشه علی شريعتی هستم. نخير هپلی از تمام مکاتب ضدانسانی تبری میجويد... به زودی حساب کسانيکه که از پينک فلويد استفاده ابزاری میکنند را هم خواهم رسيد وآنها را هم ريشه يابي ميكنيم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر