۲۵ اسفند ۱۳۸۰

می‌خواستم امروز که هوا آفتابی هست، يه چيزای با مزه‌ای بنويسم ولی در وبلاگ مردبی‌لب چيزهايی بود که ديگر بايد امروز جدی گرفته شود. اين بی‌شعورهای لجن عملاً ممنوع کرده‌اند بازگشت دانشجوهای ايرانی در آمريکا را به ايران از طريق تمديد ويزايشان. شايد بعد از اين همه امضا جمع کردن و کارهای روباز دموکراتيک ديگر وقت آن باشد که ايرانی‌های مهاجر کمی به خود بيايند و از قدرت اقتصادی و دانش خود در راه لابيگری استفاده کنند. ديگر نگويند که ما که از «جمهوری اسلامی» رفتيم، حالا هر چه می‌خواهند با آن‌ها بکنند! آمريکا زمانی به سرزمين پهناور، زمانی هم به سرمايه کار و ابزار و اکنون به دانش خويش مغرور است.يادمان باشد که در دنيای جديد «سرمايه» هم همانطور که جای «زمين» را در ساختار قدرت گرفته بود، دارد جايش را به «دانش» می‌دهد. اين را خودشان خوب می‌دانند که ورود دانشجويان ايرانی را ممنوع نکرده‌اند اما تا دلت بخواهد آن‌ها را اذيت می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست: