۱۶ اسفند ۱۳۸۰

ديگر اين که اين مطلب را در يک وبلاگ فرنگی ديدم و به فراخور حال ترجمه اش کردم:

شايد برای آريل شارون و ياسر عرفات جالب باشد که به داستان زير از کتاب «شب‌های انباری» نوشته آولوس گاولوس توجه کنند:

پيرزنی به درگاه تارغينيوس سوپربوس، آخرين شاه رُم شرفياب شد و ۹ کتاب پيشگويی را با قيمتی گزاف به او عرضه کرد. شاه به او خنديد چون پيرزن به نظرش ديوانه می‌رسيد. پس پيرزن ۳ کتاب از آن ۹ تا را در شعله‌ای که در تالار روشن بود افکند و آنگاه ۶ کتاب مانده را به همان قيمت گزاف به شاه عرضه کرد. اين بار خندهِ شاه حتی از بار پيش هم بيشتر بود ولی پيرزن در کمال آرامش ۳ کتاب ديگر را هم سوزاند و اين بار ۳ کتاب را به شاه عرضه کرد باز به همان قيمت اول. اين بار شاه ۳ کتاب را می‌خرد و پيرزن هم می‌رود و ديگر هم ديده نمی‌شود. اين کتاب‌ها را بعدها «سيبِلين» می‌خوانند و بزرگان دين از آن‌ها در مواقع ضروری استفاده می‌کردند.

هیچ نظری موجود نیست: