۱۶ مرداد ۱۳۸۷

مزخرفترین شما نزد من، قانعترین شماست


- دختر جان جواب بده!
- به من وقت بده که فکر کنم.
- هر چه لازم داری فکر کن. ۱۵ دقیقه وقت داری.
[۱۵ دقیقه همانطور که انتظار میرود میگذرد]
- پاسخت چیه؟
- پاسخم منفی‌ست.
- مطمئنی؟ به عواقب تصمیمت فکر کردی.
- بداهتاً.
- میدونی که این تصمیمت غیر از خودت برای بقیه چه عواقب ناگوار و ننگینی داره؟
- ببین. ماجرای گروه هندوانه سیاه رو یادته؟ همونایی که به مدت یک هفته با یک کلاهک هسته‌ای آمریکای جنوبی رو فتح کردند؟
- بعله بین ما آنارشیست‌ها اونا اول یک گروه الگو بودند اما بعد از انشعاب عین‌الملکی مرتد شدند.
- میدونی چند روز بر آمریکای جنوبی حکومت کردند؟
- یک روز؟
- دقیقا ۱۳ ساعت بعد معلوم شد که کلاهک هسته‌ای‌شون یک هندونه سیاه بوده.
- خوب اینا چه ربطی به برنامه ما داره؟ ما ۶۷ تا کلاهک هسته‌ای رو خودمون ساختیم و بزرگ‌کردیم.
- میدونی که تا یک ماه بعد از این‌که دادگاه هندوانه سیاه تشکیل شد، همه فکر می‌کردند اونا واقعاً کلاهک هسته‌ای نداشتند؟
- خوب ولی ما میخوایم اول این بمب رو منفجر کنیم بعد انقلاب کنیم. اگر تو هم به ما کمک نکنی کسایی دیگه‌ای هستند.
- براتون در این انقلاب آرزوی موفقیت می‌کنم!
- به آرزوی بزدلینی مثل تو واقعاً هم احتیاج داریم.