۱۲ خرداد ۱۳۸۲

آی آدمها!


من دیدمتان،

آنگاه که وحشیانه پوسته فروتنی خویش را می‌دریدید

و نگاهتان بر سوراخ کلید می‌پوسید.



من خود دیدمتان،

که مرا با دستان خود خفه کردید و

من تنها قطره اشکی بر مزار عزیزکرده‌ای غریب فشانده بودم.



من هم دیدمتان،

آنگاه که تمامی زیبایی را با دوربینهایتان به لجن آنودی کشیدید و

آن را چاپ کردید.



من ندیدمتان،

انگار که من هم با شما یکی باشم،

که هستم.

هیچ نظری موجود نیست: