۱ مرداد ۱۳۸۱

چند ثانيه پيش از مرگ حتمي نجات پيدا کردم. توي اين کنفرانس يک نفر هم از آژانس امنيت ملي آمريکا اومده که کارت هم نداره، آدرس هم نداره شماره تلفن هم نداره! خيلي خطرناکه!

همين چند لحظه پيش ديدم که يه چيز نرم پشمالويي روي گردنم حرکت ميکنه، با دست انداختمش پايين و ديدم که يک زنبور بسيار خطرناک بود! خلاصه اين يکي که به خير گذشت...

هیچ نظری موجود نیست: