۱۵ اسفند ۱۳۸۳

پنج تن آلاباما

دیروز به عادت هر روز در کنجی خزیده بودم و به یاری عدسی نیمه تلسکوپیک دوربینم از معاشقه بی قرار دو طلبه عکس می‌گرفتم.




هر دوی این طلبه ها از طرف انجمن بین المللی اهل بیت به کانادا فرستاده شدند که در گردهمایی «مفهوم عشق در ادیان» شرکت کنند. این دو طلبه ریاکار هم نامردی نکرده و در اولین فرصت لباس نظم را به در آورده لباس بزم رو به تن کردند و با لباس مبدل به یکی از کافه های محله همجنسگرایان رهسپار شدند و حالا الان نبوس، کی ببوس...



برای ضایع کردن این دو، از پنج دوست همجنسگرایم با نامهای بن، ژان پیر، اسکات، هلموت، و ماشاالله، گروه مشهور به «پنج تن آلاباما» دعوت به همکاری کردم. قرار شد و انجام شد که این پنج نفر با لباس کشیش‌های کاتولیک و خاخام‌های یهودی به خلوتکده این دو طلبه رذل و دنی بروند و در کنار آنها به بوس و کنار بپردازند.



نتیجه آن که از فردای آن روز، که همین دیروز میشود، این دو طلبه هم با لباس آخوندی در این کافه یکدیگر را می بوسند و من هم دارم از آنها عکس می‌گیرم که برای تازه عروسانشان در لواسان و گلپایگان بفرستم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

بابا تلسکوپ... بابا معنا... بابا دوجانبه

ناشناس گفت...

بابا کیهان تحت ویندوز!

kimia گفت...

jedi ya shookhi? bavaram nemisheh.