۲ فروردین ۱۳۸۱

طبقه‌بندی موسيقی غربی ( راک يا مبتذل):
موسيقی غربی از همان ابتدا وجود خود را مديون کارپردازی‌های عناصر صهيونيست نفوذی در نظام سرمايه‌داری کمپرادو بوده است. کمتر کسی‌است که نداند که اين موسيقی از همان ابتدا هم جز چند فرصت‌طلب افيونی يا چند جوان جويای نام حامی ديگری نداشته و ندارد. زمان آغاز موسيقی منحط غربی نامشخص است اما عده‌ای آن را مصادف با روز ملی شدن نفت ايران می‌دانند (يعنی همان زمانی که همکلاسی‌های الويس پرسلی به او گفتند: «ای‌ول! چه‌صدای باحالی!»)، بعضی‌ها اين تاريخ را عقب‌تر برده، آن را مقارن تبعيد رضا پهلوی به جزيره می‌دانند. در هر دو حال تاريخ‌نگاران متفق هستند که دست امپرياليسم جديد در اين پديده خانمانسوز کاملا هويداست. بانيان اين پديده به ترتيب تاريخی عبارتند از: «پسران ساحلی» که انواع خوبی از ارتعاش را در اذهان رها کردند، باب ديلان يهودی ثروتمند آمريکايی، باب مارلی با سابقه اعتياد و شورش و «سنگ‌های غلطان» از عمال استعمار پير. در همين زمان بود که نام «سنگ» (rock) به عنوان اسم رمز برای اين موسيقی مطرح شد. پس از اين برخورد ناميمون افراد ديگری هم شروع به کار روی اين غده سرطانی کردند که برای اين که حوصله شما سر نرود فهرست‌وار در همين مکان نام بدترين آن‌ها را افشا می‌کنم:
دوران طلايی: فرانک زاپا خوانندهِ مشهورِ لس‌آنجلسی. «مرده‌های ممنون» از دار و دسته‌های مردان خودفروش سان‌فرانسيسکو. اسطوره‌های جلافتی مانند «سوسک‌ها». «سايمون و گارفونکل» ميمون‌های بی‌استعداد کانادايی. روان پريشان مواد مخدر زده‌ای چون: «دروازه‌ها»، «ماژيک قرمز»، «زيرزمين مخملی»، جيمی‌هندريس يا هنريکس و پينک فلويد. شاعران خودفروخته کانادا: لئونارد کوهن صهيونيست، نيل يانگ و زنی ولگرد چون جونی ميچل. سنگ‌سختانی (Hard Rock اصطلاحاً به نوعی سنگ سخت می‌گويند) چون «خامه»، «جثرو تول». مطربان افسارگسيخته‌ای چون مرد زن نمای معروف ديويد بووی.
دهه هفتادی: پيشروان از مدافتاده فرانسوی مانند ونجليز. سنگ‌های ريشه‌ای مانند «عقاب‌ها» با تمام جلافتشان. عناصر سرخود انگليسی (همگی جاسوس بوده‌اند) مثل مايک اولدفيلد و پيتر جبريل (معروف به گابريل). آينده‌نگران آلمانی (ارتباط دقيق آن‌ها با نازی‌ها هنوز مورد سوال است) مثل «کرافت-ورک». سنگ‌های سنگين آبی مثل «آئروسميث» يا «جريانِ مستقيم/متناوب». عوام‌فريبان سوئدی چون «آبا». روشنفکران خودفروخته‌ای چون تام پِتی و پَتی اسميث (شباهت اسامی جای سوال دارد). رقاصانی مانند پليس. فلز انگليسی ( Brit-metal گويا نوعی فلز است که به عنوان ماده مخدر مصرف می‌شود) مانند «سرموتور»، «بانوی آهنين» و «دف لپارد».
دهه هشتادی: پانکی‌های ديسکو اغلب به آواز خواننده معلوم‌حال و کريه فاسد يعنی مدونا گوش می‌دهند. رپی‌ها هم به «پسرهای حيوانی» و «دشمن مردم» (تو خود حديث مفصل بخوان از نامشان) گوش می‌دادند. فلزات سريعی هم خود را به نام متاليکا، «اسلحه‌ها و گل‌های سرخ» مطرح کردند! «مرده‌هايی که می‌توانند برقصند» نام ديگر يک گروه استراليايی است، آن‌ها به مرده‌های خودشان هم رحم نکردند. سنگ‌های قدرتی مثل «پيکسی»ها.
دهه نودی: آشغال‌های صنعتی (industrial trash چه نام بامسمايی) مثل «وزارت»، «ميخ‌های ۲۲ سانتيمتری» و «اوی منفی». سنگ‌های مربايی مثل «فيش» که اغلب به کپی‌برداری از کار سنگ‌بازان ديگر می‌پرداختند تا اين که سرانجام از هم گسيختند. گرانژکارانی مانند «نيروانا» که سرانجام از فرط عذاب وجدان خودکشی کرد. عصيانگرانی مثل «فلفل‌های داغ از نوع چيلی» يا «خشم بر ضد ماشين» که حتی به ميهن خود هم رحم نکردند. فلزات سنگينی مثل «سپولتورا» که شيطان پرستان از آن‌ها به عنوان سکه استفاده می‌کنند. انگليسی‌ها حتی به کارتپن‌های بچه‌ها هم رحم نکردند: «بل و سباستين». خواننده زشت‌کار ايسلندی به نام بيورک. مطربان تکنولوژيک مصرف‌کننده LSD مثل: «برادران شيميايی». مطربان زمينه مانند «گوی» (يا حتی orb).

اما اين رشته سر دراز دارد و خشکاندن آن جز به همت جميع ملت غيور ممکن نيست!

هیچ نظری موجود نیست: